قسمت دوم
اگه قسمت اول رو نخوندین، پیشنهاد میکنم اول اون رو بخونید تا به ترتیب این قوانین رو جلو بریم.
قانون چهارم: خودت رو با کسی که دیروز بودی مقایسه کن، نه با بقیه 
یه لحظه تصور کن داری تو اینستاگرام چرخ میزنی، یهو میبینی یه نفر همسن تو داره تو یه جزیره خصوصی قایقسواری میکنه، یه نفر دیگه ماشین لامبورگینی خریده، و یکی هم موفق شده رژیم بگیره و حالا ششتکه داره! پیترسون میگه: «ولش کن! اینا رو با خودت مقایسه نکن. چون راهی جز افسردگی برات نمیذاره.»
قانون چهارم اینه: فقط خودت رو با دیروزی که گذشت و با خودِ خودت مقایسه کن. مثلاً اگه دیروز یک ساعت وقتت تو فیلیمو و نماوا تلف شد، امروز یه ربع از اون وقت رو کم کن و کتاب بخون. اگه دیروز تنبلی کردی و ورزش نکردی، امروز فقط یه کشش ساده انجام بده. نکته اینه که مسابقهای که داری، فقط بین تو و خود گذشتهات هست.
این مقایسه کوچیک باعث میشه هر روز ۱٪ بهتر بشی. میدونی، همین ۱٪ها در طول زمان معجزه میکنن! دیگه اهمیتی نداره بقیه چه ماشینی میخرن یا کجا سفر میرن، چون تو داری بهتر از دیروز خودت میشی، و این یعنی یه برد واقعی.
قانون پنجم: بچهها رو اذیت نکن وقتی دارن اسکیتبازی میکنن 
این قانون یه تلنگر قوی به بزرگترهاست! پیترسون میگه: «بذارید بچهها ریسک کنن، زمین بخورن، و یاد بگیرن.» چرا؟ چون اگه از بچگی جرأت تجربه کردن رو ازشون بگیری، یه آدم ترسیده و ضعیف میسازیش که همیشه دنبال امنیت مطلقه و هیچوقت تو زندگیش رشد نمیکنه.
حالا این فقط برای بچهها نیست. این قانون برای خود ما هم صدق میکنه! اگه بخوایم همیشه توی یه محیط امن بمونیم و از هر خطری دوری کنیم، خودمون رو محدود میکنیم. رشد فقط وقتی اتفاق میفته که کمی خطر رو بپذیری و از منطقه امنت خارج شی. مثل وقتی که یه مهارت جدید یاد میگیری یا وارد یه کار تازه میشی. یه ذره استرس طبیعیه، ولی همین استرس تو رو قویتر میکنه.
قانون ششم: قبل از اینکه دنیا رو نقد کنی، اول اتاقت رو مرتب کن 
احتمالاً این قانون یه جمله آشنا بهنظر میاد. پیترسون میگه: «قبل از اینکه بخوای مشکلات دنیا رو حل کنی، به وضعیت خودت یه نگاهی بنداز. آیا تو خودت زندگیات رو مرتب کردی؟»
اینجا منظورش فقط اتاق بهمعنی واقعی کلمه نیست (هرچند اتاق تمیز هم یه شروع خوبه!). این قانون درباره اینه که اول باید به خودت نظم بدی و مسئولیت زندگیت رو بپذیری. نمیتونی توقع داشته باشی تو شلخته و نامرتب باشی، اما در عین حال بیای بگی: “این جامعه مشکل داره!”
اگه اتاقت رو مرتب کنی (چه در معنای واقعی، چه در معنای ذهنی)، احساس میکنی کنترل بیشتری روی زندگیت داری. این اولین قدم برای ایجاد نظم تو دنیای بیرونه. خب، حالا نگاهی به اتاقت بنداز… چی میبینی؟
قانون هفتم: دنبال معنی باش، نه خوشی زودگذر 
پیترسون میگه: «خوشی زودگذر مثل یه آبنبات شیرینه، ولی نهایتش دندوندرد میاره.» توی دنیا چیزای زیادی هستن که یه خوشی موقت بهت میدن: پرخوری، خریدای بیمورد، یا اسکرول بیپایان تو شبکههای اجتماعی. ولی وقتی این کارا رو میکنی، واقعاً خوشحالتری؟
این قانون میگه دنبال یه چیزی باش که به زندگیت معنی بده، حتی اگه سختی داشته باشه. مثلاً، شاید رفتن به باشگاه سخت باشه، ولی سلامتیای که به دست میاری یه معنی بزرگ داره. یا درس خوندن برای یه امتحان مهم ممکنه کسلکننده باشه، ولی در نهایت آیندهات رو میسازه.
خوشی زودگذر مثل یه قایق کوچیکه که فقط توی ساحل امنه. اما اگه بخوای زندگیات معنیدار باشه، باید با سختیها روبهرو شی و تو دریای بزرگ ماجراجویی کنی.
ادامه اش باشه واسه بعد